استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
چکیده
مقالۀ حاضر نقش رتوریکی صناعات ادبی در قصاید ناصرخسرو را بررسی میکند. از میان عوامل مؤثر بر فرایند ارتباط، تأکید بر پیام موجب ایجاد نقش شعری و ادبی زبان میشود؛ ازاینرو گاهی برخی از شاعران برای انتقال پیام و اندیشۀ خود از زبان شعر استفاده میکنند؛ چنانکه ناصرخسرو با تبیین حقایق عقلی و اعتقادات مذهبی خود در قصاید خطابهمانند خویش، درپی انتقال پیام و اقناع مخاطب است. نگارنده با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر قصاید ناصرخسرو میکوشد با پاسخ دادن به این پرسش بنیادی که اگر طبق نظر صاحبنظران، ناصرخسرو برای ایجاد ارتباط با مخاطب و اقناع و انتقال اندیشههای خویش، زبان شعر را به کار گرفته، کاربرد فراوان بعضی از صناعات ادبی در اقناع مخاطب ناصرخسرو چه نقشی دارند و شاعر برای رسیدن به این هدف از چه آرایههایی استفاده کرده است؟ ناصرخسرو با بهکارگیری انواع آرایههای ادبی، بهویژه اقسام تکرار، تلمیح به آیات و روایات، اقتباس، تضاد، تشبیههای متعدد محسوس به محسوس و استعارههای زودیابِ مبتنی بر تشبیههای بلیغ مصراع یا بیت قبل از خود به اقناع مخاطب و تقویت و تکمیل پیامرسانی خویش میاندیشد نه آرایش و زیبایی اشعارش؛ حتی میتوان گفت اهمیت پیام و اقناع مخاطب، خود مایۀ دشواری زبان، جابهجاییهای نحوی، سنگینی وزن و کاربرد آرایههای ادبی در شعر ناصرخسرو شده است.
A Rhetorical Analysis of Figurative Images in Nasir Khusraw’s Odes
نویسندگان [English]
Fatemeh Sadat Taheri
Assistant Professor of Persian Language and Literature, Kashan University, Kashan, Iran
چکیده [English]
This article discusses the persuasive function of literary figures in Nasir-i-Khusraw’s odes. Among the factors influencing the communication process, the emphasis on the message creates poetic and literary role of the language; therefore, some poets such as Nasir-i-Khusraw use poetry to convey their message and thought. Nasir-i-Khusraw poetry is an attempt to persuade his audience by explaining his rational facts and his religious beliefs. The present article uses a descriptive-analytical approach, to answer this fundamental question, that if, according to the scholars, Nasir-i-Khusraw used the language of poetry to communicate with the audience and convey his thoughts what would be his purpose of abundant use of a variety of literary figures in his odes? The article seeks to prove that Nasir-i-Khusraw is using various literary figures, especially verbal figures, such as repetitions, allusion to Quran and Hadith, adaptation, contradiction, tangible similes and understandable metaphors looks for persuading his audience and for reinforcing and completing its message and not to seek to adorn his poetry.
آذرنوش، آذرتاش. (۱۳۹۸). فرهنگ معاصر عربی- فارسی. تهران: نی.
آذری، غلامرضا. (1384). مقدمهای بر اصول و مبانی ارتباطات. تهران: صدا و سیما.
احمدی، محمّد و تقی پورنامداریان. (۱۳۹۶). «معرفی روشهای مبتنی بر خطابه باستان در نقد رتوریکی کتاب مقدس و بررسی چالشهای به کارگیری آنها در مطالعات نامه به عبرانیان». نقد و نظریههای ادبی. شمارة ۳. صص: 142- 129.
احمدی، محمّد. (1393). «ماهیت نقد رتوریکی و اهمیت آن در مطالعات ادبی». نقد ادبی و بلاغت کاربردی. سال اول. شمارة اول. صص: 63- 46.
احمدی، محمّد. (۱۳۹۴). «تحلیل رتوریکی مناظرة هدهد با مرغان». مجموعه مقالههای دهمین همایش بینالمللی ترویج زبان و ادب فارسی. ۴ تا ۶ شهریور. دانشگاه محقق اردبیلی. صص: 350- 341.
احمدی، محمّد. (۱۳۹۶). «ماهیت نقد رتوریکی و اهمیت آن در مطالعات ادبی». بلاغت کاربردی و نقد بلاغی. سال دوم. شمارة سوم. صص: 87- 73.
احمدی، محمّد. (۱۳۹۷). «رتوریک؛ از نظریه تا نقد». تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
اکبری، منوچهر و رقیه سپهری. (1388). «لزوم شناخت مخاطب از دیدگاه علوم بلاغی». ادب حماسی. سال 5. شمارة 8. شمارة 5. صص: 205- 192.
امیرکاوه، سعید و شعیب اسلامی. (1395). «روش اقناع مخاطب در نهج البلاغه». پژوهشهای اجتماعی اسلامی. شمارة 110. صص: 214-175.
بنیطالبی، امین و مسعود فروزنده. (1396). «بررسی انواع تکرار و کارکردهای آن در ویس و رامین». فنون ادبی. سال نهم. شمارة سوم. صص: 42- 27.
بینگر، اتولر. (1367). ارتباطات اقناعی. ترجمة علی رستمی. تهران: صدا و سیما.
پورنامداریان، تقی. (1380). «بلاغت و گفتگوی متن». مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی خوارزمی. سال نهم. شمارة 32. صص: 74-53.
پورنامداریان، تقی.(1386). رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی. تهران: علمی و فرهنگی.