عالم مثال از منظر میر داماد | ||
پژوهشهای فلسفی -کلامی | ||
مقاله 8، دوره 20، شماره 2 - شماره پیاپی 76، تیر 1397، صفحه 163-186 اصل مقاله (1.39 M) | ||
نوع مقاله: مقاله علمی پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22091/pfk.2018.1203.1403 | ||
نویسنده | ||
سهراب حقیقت* | ||
استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان | ||
چکیده | ||
مسئلۀ عالَم مثال، به عنوان عالم متوسط بین عالم مجردات و عالم مادیات از جمله مسائلی است که فیلسوفان مشاء با فیلسوفان اِشراق و حکمت متعالیه اختلافِ نظر دارند. فیلسوفان مشاء، مخالف وجود چنین عالمی بودهاند، امّا فیلسوفان اِشراق و حکمت متعالیه، مدافع وجود عالمِ مثال بوده و در اثبات آن کوشیدهاند. میرداماد بهرغم اینکه وجود عالمِ مثال را عقلاً غیر ممکن دانسته و آن را از ذوقیات شعری میداند، میکوشد تا تفسیری از عالمِ مثال ارائه دهد که مورد پذیرش حکمای اشراقی نیز باشد. او از یکسو با مبنای مشائی، بر امتناعِ عقلی عالمِ مثال و موجودات مثالی تأکید کرده و حالت تعلیقی موجودات مثالی را رد میکند و از سوی دیگر - به جهت تأثر و تبعیت از سهروردی - در قالب تفسیر خاص، وجود عالمِ مثال را - نه به عنوان عالَم مستقل، بلکه به عنوان مرتبۀ اشرف و الطفِ عالم ماده - میپذیرد. در این مقاله، ضمن طرحِ نظر محمدباقر استرآبادی (میرداماد) - فیلسوف و متکلم برجسته دورهٔ صفویه - دربارۀ امکان وجودِ عالمِ مثال و موجودات مثالی، نشان میدهیم که تفسیر خاص میرداماد از عالمِ مثال با قول طرفداران عالمِ مثال ناسازگار بوده و در نهایت، میرداماد از منکران عالمِ مثال بهحساب میآید. | ||
تازه های تحقیق | ||
نتیجهگیری مطابق آن چه گفته شد، به این نتیجه میرسیم که حکمای مسلمان در مراتب هستی و تعداد عوالم اختلاف نظر دارند. حکمای مشاء با استدلال عقلی و با ابتنا بر مبانی وجودشناختی و جهانشناختی خویش با تقسیم وجود به مجرد و مادی، در نهایت، دو عالم؛ یعنی عالم مجرد و عالم ماده را میپذیرند، اما سهروردی ضمن نقد مبانی فکری حکمای مشاء، در کنار عوالم فوق از عالمِ مثال صحبت کرده و مسائل عدیدهای از فلسفۀ خود از جمله تحلیل صور خیالی، رویای صادقه، معاد نفوس متوسطین و … را از طریق ارجاع به عالمِ مثال تبیین میکند. همچنین مواعید نبوات و کشف و شهود عرفا را به عالمِ مثال نسبت میدهد، ولی میرداماد، جامع استدلال منطقیِ حکمای مشاء و تجربه عرفانیِ حکمای اشراق و طرّاح حکمت ایمانی در مقابل حکمت یونانی، از یک طرف با تکیه بر استدلال عقلی مانند حکمای مشاء عالمِ مثال و موجودات مثالی معلّق را به عنوان عالم مستقل در کنار دیگر عوالم رد میکند و با لحاظ امتناع عقلی موجود نیمه مادی (توأم با ویژگیهای ماده) و نیمه مجرد (عاری از ماده) عالمِ مثال و موجودات مثالی را صرف ذوقیات شعری مبتنی بر تخیلات میداند، اما از طرف دیگر به دلیل تأثیر پذیرفتن از نظام فلسفی اشراقی سعی کرده است با تفسیر خاصخود و با تکیه بر شدت و ضعف در مراتب مادیات، به نوعی عالمِ مثال را به عنوان الطف و اشرف مراتب عالم ماده بپذیرد به نحوی که مستقل از عالم ماده نباشد. این تفسیر میرداماد با نگاه حکمای اشراقی کاملاً متفاوت است و نمیتوان با این تفسیر از وجود عالمِ مثال دفاع کرد؛ زیرا در نزد حکمای اشراقی، در کنار عقل، عالمِ مثال به عنوان یک منبع جدید معرفتی و متعلق کشف و شهود و به بیان ادقّ مبیّن فلسفه اشراقی است. از اینرو. قبول عالمِ مثال به عنوان اعلی مراتب ماده، چیزی جز تقلیل عالمِ مثال به جزئی از عالم ماده نیست و پر واضح است که در نزد قائلان به عالمِ مثال احکام و ویژگیهای این عالم با احکام و یژگیهای عالم ماده کاملاً متفاوت است، هرچند که موجودات مثالی، مثال موجودات عالم ماده هستند. از اینرو، تفسیر میرداماد نمیتواند مورد قبول واقع شود. از اینرو، باید گفت که میرداماد به رغم تأثیر و تأثر از سهروردی و حکمای اشراقی، در جهانشناسی خویش تحت تأثیر حکمای مشایی در گروه منکران عالمِ مثال قرار میگیرد. بنابر این، به لحاظ جهانشناختی در نظر میرداماد، موجودات یا متغیراند که در وعای زماناند و یا ثابتاند که در صورت ممکن بودن در وعای دهر و در صورت واجب بودن در وعای «سرمد» قرار داند. به بیان دیگر، در نزد میرداماد از حیث وجودشناختی موجودات یا متغیرند یا ثابت و متناسب با این موجودشناسی، دو عالم متغیرات و عالم ثوابت از حیث جهانشناختی میتوانیم داشته باشیم. بنابر این، صحبت از عالم سوم - چه به صورت مستقل از عالم ماده و چه به نحو الطف مراتب عالم ماده - نمیتواند در فلسفه میرداماد جایگاهی داشته باشد. | ||
کلیدواژهها | ||
عالَم مثال؛ سهروردی؛ صور معلّقه؛ میرداماد؛ حکمای مشاء | ||
موضوعات | ||
فلسفه اسلامی | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Imaginal realm from the view of Mirdamad | ||
نویسندگان [English] | ||
Sohrāb Ḥaghīghat | ||
* Assistant professor, Philosophy department, Azarbaijan Shahīd Madanī University | | ||
چکیده [English] | ||
The issue of the Imaginal realm, as a realm between the Immaterial and Material realms, is one of the issues in which the Peripatetic philosophers disagree with philosophers of Illuminationism and Transcendental Philosophy. The Peripatetic philosophers were opposed to the existence of such a realm, but the Iluminationist philosopher and those of and Transcendental Philosophy defended the existence of the Imaginal realm and strived to prove it. Despite the fact that Mīrdāmād considers the existence of such a realm to be intellectually impossible and considers it to be a result of poetic feeling, he endeavors to present an interpretation of the Imaginal realm that would be accepted by the Illuminationist philosophers as well. On one hand he emphasizes the intellectual impossibility of the Imaginal realm and Imaginal existents on a Peripatetic basis and refutes their suspended state and on the other hand – due to Suhravardī's influence and following him – he accepts the existence of the Imaginal realm, within a particular interpretation - not as an independent realm, but rather as a higher and more etherean level of the material world. In this article, while presenting Mīrdāmād's view regarding the possibility of the Imaginal realm and its existents, we will indicate that Mīrdāmād's particular interpretation of the Imaginal realm is inconsistent with the views of the advocates of that realm and ultimately, Mīrdāmād is considered as one of the rejecters of the Imaginal realm. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
the Imaginal realm, Suhravardī, suspended forms, Mīrdāmād, Peripatetic philosophers | ||
مراجع | ||
- ابراهیمی دینانی، غلامحسین. (1377). ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام (ج2). تهران: طرح نو. - ابن سینا. حسین بن عبداللّه. (1375). شرح الاشارات والتنبیهات (ج2). قم: النشر البلاغه. - ابن سینا. حسین بن عبداللّه. (1379). النجاة من الغرق فی بحر ضلالات. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. - اوجبی، علی. (1376). مقدمه تصحیح تقویم الایمان و شرحه کشف الحقائق مع تعلیقات الحکیم الهی الملا علی النوری. تهران: میراث مکتوب. - آشتیانی، سید جلال الدین. (1372). مقدمه رساله نوریه در عالمِ مثال حکیم بهایی لاهیجی. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی. - ترکمان، اسکندر بیک. (1387). تاریخ عالم آرای عباسی (ج۱). تصحیح: ایرج افشار. تهران: امیر کبیر. - خفری، شمس الدین محمد بن احمد. (1382). تعلیقه بر الهیات شرح تجرید قوشچی. مقدمه و تصحیح: فیروزه ساعتچیان. تهران: میراث مکتوب. - دشتکی شیرازی، غیاثالدین منصور. (1382). اشراق هیاکل النور لکشف ظلمات شواکل الغرور. تقدیم و تحقیق: علی اوجبی. تهران: میراث مکتوب. - دشتکی شیرازی، غیاثالدین منصور. (1386). اخلاق منصوری، تصحیح: علی محمد پشتدار. تهران: امیرکبیر. - دوانی، جلال الدین. (1391). اخلاق جلالی. تصحیح: عبداللّه مسعودی آرانی. تهران: اطلاعات. - دوانی، جلال الدین. (1411). ثلاث رسائل (تفسیر سورۀ کافرون، شواکل الحور و انموذج العلوم). تحقیق: سید احمد تویسرکانی. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. - دهخدا، علی اکبر. (1373). لغت نامه دهخدا (ج5). تهران: دانشگاه تهران. - سبزواری، ملاهادی. (1361). اسرار الحکم. به کوشش ح. م. فرزاد. تهران: انتشارات مولی. - سهروردی، شهابالدین یحیی. (1363). سه رساله از شیخ اشراق (الواح العمادی، کلمه التصوف و اللمحات). تصحیح و مقدمه: نجفقلی حبیبی. لاهور: موسسه انتشارات اسلامی. - سهروردی، شهابالدین یحیی. (1372). مجموعه مصنفات (ج3). تصحیح، تحشیه و مقدمه: سید حسین نصر. تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. - سهروردی، شهابالدین یحیی. (1380). مجموعه مصنفات (ج۱). تصحیح و مقدمه: هانری کربن. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. - سهروردی، شهابالدین یحیی. (1380). مجموعه مصنفات(ج2). تصحیح و مقدمه: هانری کربن. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. - صفا، ذبیح اللّه. (1373). تاریخ ادبیات در ایران (ج5). تهران: انتشارات فردوس. - طباطبایی، محمد حسین. (1362). نهایة الحکمه. قم: موسسه النشر الاسلامی. - کربن، هانری. (1384). مجموعه مقالات. جمعآوری و تدوین: محمد امین شاهجویی. تهران: انتشارات حقیقت. - کربن، هانری. (1390). اسلام در سرزمین ایرانی(ج2). ترجمه: رضا کوهکن، تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران. میرداماد، سید محمد باقر. (1367). القبسات. به اهتمام مهدی محقق | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,846 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 838 |